محل تبلیغات شما



نوشتن و نويسندگي را از كجا و چگونه بايد آغاز كرد؟

پيش از جواب دادن به پرسش فوق، بايد يادآوري شود كه همة انسان‌ها توان نوشتن را دارند. هر انساني كه مي‌شنود، سخن مي‌گويد، مي‌بيند، مي‌خواند، لمس مي‌كند، احساس مي‌نمايد، رؤيا دارد و آرزو مي‌كند و غيره، از قدرت نوشتن برخوردار است.

گفته‌اند كه نوشتن، حرف زدن بر روي كاغذ است. پس همانطوريكه حرف مي‌زنيم، حرف‌هايمان را نيز مي‌توانيم بر روي كاغذ به تحرير درآوريم. به اين شيوة نوشتن گونة گفتاري» نگارش گفته مي‌شود. اكنون مي‌رسيم به جواب اين پرسش كه نوشتن را از كجا و چگونه بايد آغاز كرد؟»

براي شروع نوشتن، فقط كافي است كه قلم را به دست گيريم و آن را بر روي كاغذ به حركت درآوريم. به اين معني كه با آن بر روي كاغذ با خودمان حرف بزنيم. از دردهايمان بگوئيم، از رؤياهايمان، از آرزوهايمان، از احساس‌مان، از سردي، از گرمي، از گرسنگي، از تشنگي، از دلتنگي‌مان براي يك دوست، و خلاصه از خيلي چيزهاي ديگر با خودمان بر روي كاغذ گپ‌هاي خودماني بزنيم. اين شروع نوشتن و آغاز راهي براي نويسنده شدن است.

يما حميد

11 قوس/آذر 1398


ارائه چند راه‌حل براي كاهش آلودگي هوا و تخريب طبيعت

 

به مسئله محيط زيست بايد بصورت ريشه‌اي نگاه كرد. بعضي از اين مسائل ريشه‌اي عبارتند از:

1. نگاهي دوباره به مسئله مالكيت:در مالكيت بايد محدوديت ايجاد شود. بعنوان مثال مالكيت وسايل حمل و نقل شخصي غير ضروري.

2. نگاهي دوباره به مسئله انگيزه توليد: انگيزه توليد بايد بر اساس نياز باشد نه بر اساس سود.

3. نگاهي دوباره به مسئله مصرف: تبليغ مصرفِ بيشتر، بايد متوقف گردد. مصرف بايد بر اساس نياز صورت گيرد نه بر اساس سود شركت‌هاي توليدي.

راه حل‌هاي فوق بخشي از آلودگي محيط زيست و تخريب طبيعت را متوقف مي‌سازند. اما راه حل اساسي در تغييرات بنيادي سيستمي مي‌باشد.

منبع:

حميد، يما. سرمايه‌داري و بحران جهاني محيط‌زيست (ريشه‌ها، عوامل، و مسئوليت‌هاي جوامع بشري). 1396

 

 

 


رهبران واقعي معلمان و استادان هستند!

به مناسبت سيزدهم ميزان روز معلم

رهبران واقعي جوامع، كشورها و جهان معلمان و استادان هستند. معلم و استاد است كه از طريق تربيت و آموزش متعلم (دانش‌آموز) و محصل (دانشجو) فرداي جامعه را رقم مي‌زند. معلم و استاد است كه به متعلمان و محصلان مي‌آموزد تا چگونه به دانا‌سازي نادانيها، به زيبا‌سازي نازيبائيها بپردازند. معلم و استاد با صبر و حوصله‌مندي بسيار عشق به دانائي،‌ عشق به مهرباني، عشق به صلح و دوستي را در نهاد و ضمير متعلم و محصل در طي دوره‌هاي تعليمي و تحصيلي آنان مي‌كارد و انساني بار مي‌آرد كه جامعه را دستخوش تغيير و تحول در جهت تعالي زندگي انساني مي‌سازد. معلمان و استادان معماران دنيائي هستند كه در آن رفع ستم از انسان و جايگاهي شايسته براي هر انسان باشد.

اما يك نكتة بسيار مهم را بايد در اين مورد در نظر داشت. و آن اينكه معلم را از نامعلم و استاد را از نااستاد تفكيك كرد. اين تفكيك چگونه ممكن است؟

براي تفكيك معلم از نامعلم و استاد از نااستاد بايد بر اساس معيارهايي قضاوت كرد! برخي از اين معيارها از اين قرار اند:

1. معلمان و استادان در هر جاي جهان كه باشند وجودشان از عشق به دانائي و رهائي كه منجر به زيبائي مي‌شود مالامال و لبريز است.

2. معلمان و استادان در عقل و احساس متعلمان و محصلان خودشان نفوذ و تأثيري عميق براي انتقال اين عشق به دانائي و رهائي را دارند.

3. معلم و استاد يعني مهر و مهرباني، عطوفت و ملايمت، صبر و حوصله، روشن‌ضمير و روشن‌گر، متعادل در عقل و احساس و در نهايت اوج ادب و احترام است.

4. معلم و استاد دشمن جهل و جهالت، الگوي عدل و عدالت، شَور و شهامت، شُور و شجاعت و صبر و استقامت است.

5. معلم و استاد يعني نفوذ و نفوذ يعني رهبري، و رهبري يعني آن جائيكه و آن وضعيتي كه و آن حدي كه ديگران با شور و عشق در مسير درست براي رسيدن به سرانجام خير به دنبالت بيايند و از دل و جان پيروي‌ات كنند. معلم و استاد اينگونه است.

6. معلم و استاد يادگيرندة مادام‌العمر و آموزنده و انتقال‌دهندة‌ آموخته‌هايش به متعلم و محصل مي‌باشد.

7. معلمان و استادان انگيزه يادگيري مادام‌العمر را در وجود متعلمان و محصلان نهادينه مي‌سازند و راه‌ها و تكنيك‌هاي يادگيري را به بهترين و مدرن‌ترين شكل آن به آنها مي‌آموزند.

8. معلم و استاد از متعلم و محصل ماشين زندة ثبت اطلاعات نمي‌سازد بلكه از آنها تحليلگر و منتقد بوجود مي‌آورد.

9. معلم و استاد براي سنجش ميزان موفقيت متعلمان و محصلان در امر يادگيري، سنجش‌هايش را از ميزان حاضري و از روي ورقة امتحان، كليشه‌وار انجام نمي‌دهد، بلكه ميزان فهم و درك، تحليل‌گري و تفكر انتقادي و نقد درست و انديشمندانه متعلمان و محصلان را پاية سنجش‌هايش قرار مي‌دهد.

10. و در يك جمله؛ معلمان و استادان رهبران عدالت‌پرور و تربيت كننده و آموزش دهنده رهبران عدالت‌پرور ديگر هستند.

اگر ما نامعلم و نااستاديم و در جايگاه معلم و استاد ايستاديم، دو راه بيشتر نداريم:

يكم: در تغيير خودمان براي معلم و استاد شدن بطور خستگي‌ناپذير تلاش شبانه‌روزي نمائيم.

دوم: اگر علاقه‌اي به اين تلاش نداريم، همان بهتر كه ترك اين جايگاه كنيم. و اين حداقل كاري خواهد بود كه براي جلوگيري از تباهي بايد بنمائيم.

سيزدهم ميزان روز معلم، روز ويژه‌اي است. روزي كه براي ما يادآور مي‌شود كه چه حق بزرگي معلمان و استادان بر گردن ما دارند. در اين روز ويژه فرصت اين ميسر مي‌شود تا بصورت خاص و ويژه‌اي قدردان زحمات و تلاش‌هاي معلمان و استادان بزرگوار و گرامي، اين رهبران واقعي جامعه باشيم.

روز معلم به همة معلمان و استادان گرامي مبارك باد!

يما حميد 1397/07/13


سبك‌هاي يادگيري

انسان‌ها از نظر سليقه و ارجحيت و همچنين از نظر روش انجام امور، روش و شيوه‌هاي يادگيري، جذب و فراگيري و غيره با هم تفاوت‌هايي دارند. بعضي از طريق مشاهده بهتر مي‌آموزند و بعضي ديگر از طريق عمل بهتر ياد مي‌گيرند.

”سبك يادگيري Learning Styles را مي‌توان روشي دانست كه يادگيرنده آن را به روش‌هاي ديگر ترجيح مي‌دهد. زيرا برخي از روانشناسان پرورشي و علوم تربيتي سبك‌هاي يادگيري را ترجيحات يادگيري Learning Preference» نيز مي‌نامند (سيف، 1386: 258). برخي ديگر آن را معادل راهبرد‌هاي يادگيري Learning strategy» و يا سبك‌هاي شناخت Cognitive styles» به طور عام نيز دانسته‌اند (Cassidy, 2004: 420).1

"ديويد كُلب در سال 1974 به منظور فراهم ساختن درك بهتري از روش‌هاي متفاوت افراد در يادگيري، نظريه سبك‌هاي يادگيري خود را مطرح ساخت. كُلب اعتقاد دارد ما از چهار روش احساس كردن (انجام تكاليف در منزل)، تماشا كردن (مشاهده پاورپوينت و چند رسانه‌اي‌ها در كلاس)، فكر كردن (هنگام تدريس معلم) و يا انجام دادن (انجام تكاليف گروهي و مباحثه) ياد مي‌گيريم."2

يادگيرنده بايد براي موفقيت در يادگيري، سبك يادگيري خودش را بشناسد. در واقع خودش را پيدا كند، خودش را كشف كند. يكي با راه رفتن مطالب را ميخواند و ياد مي‌گيرد. اما يك نفر ديگر با بحث گروهي همان مسئله مي‌آموزد. يكي با شنيدن و يكي با مشاهده، هر يادگيرنده‌اي به روشي و يا با تركيبي از سبك‌هاي يادگيري، در يادگيري موفقيت كسب مي‌كند. دانستن سبك يادگيري مختص به خود، يكي ديگر از مسائلي است كه باعث افزايش مهارت‌هاي يادگيري فرد يادگيرنده مي‌شود.

يما حميد

منابع و مأخذ

1. مهرداد كريمي مشاور دكتراي معماري، استاديار گروه معماري، دانشكده هنر و معماري، دانشگاه بوعلي سينا، همدان، ايران. فصلنامه علمي— پژوهشي باغ نظر مركز پژوهشي هنر معماري و شهر‌سازي نظر، شماره بيستم، سال نهم، بهار 1391. پژوهش رابطه سبك‌هاي يادگيري و عملكرد دانشجويان در كارگاه طراحي معماري.

http://www.bagh-sj.com/article_1172.html

2. فاطمه زين‌الديني ميمند مربي گروه علوم تربيتي دانشگاه پيام نور، مريم اكبرزاده مربي گروه علوم تربيتي دانشگاه پيام نور، مجتبي ابراهيمي رومنجان دانشجوي دكتري حسابداري و مدير گروه كارشناسي ارشد حسابداري دانشگاه آزاد اسلامي فردوس. ماهنامه پژوهش‌هاي مديريت و حسابداري- شماره چهاردهم، مرداد ماه 1394. پژوهش كاربرد سبكهاي يادگيري در آموزش حسابداري.


قانون آمادگي

قانون آمادگي به ما مي‌گويد كه براي متحقق شدن امر يادگيري، يادگيرنده بايد از نظر توان جسمي، ذهني، وضعيت عاطفي و اجتماعي به حدي از رشد لازم براي يادگيري مورد نظر رسيده باشد و هم اينكه در هنگام يادگيري از نظر جسمي، ذهني، عاطفي و اجتماعي مشكلاتي نداشته باشد. بعنوان مثال بيمار نباشد، پريشان نباشد، عصباني نباشد، مشكل كم خوابي نداشته باشد و غيره.

در غير اينصورت، امر يادگيري با مشكل مواجه مي‌گردد. زيرا هم يادگيرنده در رنج و عذاب خواهد بود و هم ياددهنده در انتقال دانش و تجربياتي كه دارد با مشكلات سختي روبرو خواهد شد. بر اساس همين قانون آمادگي است كه سطوح مختلف آموزش و يادگيري را بنا كرده‌اند. بعنوان مثال به صنوف آمادگي پيش از شروع صنف اول مكتب توجه كنيد. در اين صنوف كودكان براي ورود به صنف اول مكتب آماده مي‌‌شوند. اگر كل صنوف دوران تعليمي را يك به يك مورد بررسي قرار دهيم به اين حقيقت دست خواهيم يافت كه با سپري نمودن موفقانه يك صنف، متعلم براي ورود به صنف بالاتر آماده مي‌شود. اگر وي نتواند صنف را موفقانه به پايان برساند،‌ حق داخل شدن به صنف بالاتر را ندارد. زيرا براي پيشبرد صنف بالاتر آماده نيست.

پس قانون آمادگي به ما مي‌گويد كه در امر يادگيري بايد از رشد لازم و وضعيت مناسب برخوردار بود. البته بايد به خاطر داشت كه هر سطح و نوع يادگيري، آمادگي خاصي را مي‌طلبد. در پايان قانون آمادگي را اينگونه فرموله مي‌كنم، قانون آمادگي عبارت است از ”موجوديت وضعيت مناسب بدني، ذهني، عاطفي و اجتماعي لازم در يادگيرنده براي نوع يادگيري مورد نظر. يما حميد

 

 


مهارت‌هاي يادگيري

مقدمه

متعلم و محصل موفق كسي مي‌تواند باشد كه مهارت‌هاي يادگيري را كسب و آنها را در دورة تعليمي و تحصيلي‌اش به كار ببندد. اما، مهارت‌هاي يادگيري به چه معناست؟ براي جواب به اين پرسش، در ابتدا مهارت، سپس يادگيري و در پايان مهارت‌هاي يادگيري را با هم مورد مطالعه قرار مي‌دهيم.

مهارت

”مهارت يعني برخورداري از توانائي‌هايي كه با آنها بتوان يك كار را در زماني كوتاه‌تر، بشكلي درست‌تر و بصورتي راحت‌تر به انجام رساند. يما حميد

بر اساس تعريفي كه من از مهارت در فوق ارائه نمودم، سه نكته اساسي را در تبيين مهارت بايد در نظر داشت:


مردان و ن فردا

براي محصلان (دانشجويان)

 

شما مردان و ن فردائيد

كز ديروزي تاريك و سرد مي‌آئيد

دانش بجوئيد و روشن نمائيد

فردا را چونكه مسئولش شمائيد

 

هم‌اينك كه تلخ است طعم زندگي

شيرين نشود مگر كه بخوائيد

و خوشه خوشه دانش بربائيد

حتي كه سر به سنگ سخت بسائيد

 

طرح ريزيد طرحي نو ترسيم نمائيد

شعر و سرودِ سرور بسرائيد

غم را بدور افكنيد و شاد باشيد

وين راه رهائي را بپيمائيد

 

مردان و ن فردا شمائيد

مشويد تسليم و خود زورآزمائيد

در نبردي سخت با جهل بستيزيد

كه فردا را شما فرمانروائيد

 

شاعر: يما حميد

1397/8/23

هرات


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها